من یک پسردایی تیزبینی دارم که سالها پیش عکس بالایی را که میدیدیم به من گفت که "عجب مردم وحشی بودیم ما". من از او پرسیدم چرا و او توضیح داد که "ببین چگونه عده زیادی آدم بالغ جمع شده اند تا فلک کردن یک کودک را تماشا کنند!" آزار رساندن که حتما نارواست اما اینکه انسانهایی رنج و "محنت دیگران" را با طیب خاطر و در بهترین تفسیر به امید اجرای عدالت نظاره کنند دور از "آدمیت" است و نکته سخن پسردایی هم همین بود که از نظر من دور مانده بود. داستان اعدام اخیر اخلالگران ارزی و پخش آن گزارش تهوعآور در تلویزیون هم همین است. در مورد این فردی که اعدام شده، شک و شبهه بسیار است و کسی نفهمید که دقیقا جرم او چه بوده و مهمتر از آن اگر جرمی کرده این چه جرمی بوده که مجازات اعدام داشته؟! اما بدتر از همه نمایش پرده آخر بود که متهمین "مقتول" را پیش دوربین آوردند و آخرین لحظات حیاتشان را ثبت و ضبط کردند و به خلایق نشان دادند؛ که چه بشود؟ نمیدانم. اما روشن است که این دستگاه [بی]دادگستری و آن بیتالاحزان صداوسیما با این اقداماتشان، به قول آن میر شریف "دل همه ما را سیاه میکنند" و دور باد که مخاطبین و مردم ما راضی باشند که کسانی این چنین غریبانه ولو هر جرمی که مرتکب شده باشند جان بدهند.
برای من و هر آنکس که کمی با اوضاع مملکت آشناست روشن است که علت نابسامانی های اقتصادی اصطلاحا "سیستمی" است و اگر اقتصاد کشوری با عمل چند نفر به این آشفتگی میافتد وای بر این اقتصاد و وای بر این کشور! و برای نمونه نگاه کنید به خبری که یک روز بعد از اعدام این دو متهم منتشر شد که اولین جلسه "شورای فقهی" بانک مرکزی تشکیل شده. گویا نمایندگان مجلس در برنامه ششم توسعه شورایی را جزو ارکان بانک مرکزی درآوردهاند که رای اکثریت پنج فقیه عضو آن که به پیشنهاد شورای نگهبان انتخاب میشوند لازم الرعایه خواهد بود. معنی این قانون این است که بانک مرکزی ای که تا همین الان هم استقلال تصمیم گیری نداشته و به جای نهادی تخصصی دستگاه تحت امر قوه مجریه و شوراهای متعدد حاکمیتی بوده حال باید تامینکننده نظریات شورای فقهی منتخب آقای جنتی و دوستان هم باشد. انصافا آیا با این وضعیت وحید مظلومین، مظلوم نبود که بخاطر اختلال در بازار ارز اعدام شد؟؟