بعد از وقایع دو روز گذشته در آمریکا، بلندگوهای "ارزشی" مشغول حمله به "لیبرال دموکراسی" شده اند و آن چه که رخ داده را چهره واقعی دموکراسی غربی توصیف کردهاند.(۱)
به نظر من اتفاقا آن چه در آمریکا رخ داد پیروزی لیبرال دموکراسی بود که توانست با کمترین هزینه ممکن یک فرد عوامفریب، خودشیفته، دیکتاتورمآب، به غایت دروغگو و فاسد را در یک بستر اجتماعی به شدت قطبی و تا حدودی بحرانزده، از سریر قدرت به زیر بکشد و بار دیگر تلقی پوپری از دموکراسی را زنده کند که میگفت "دموکراسی روشیست برای به زیرکشیدن حاکمان"!
برای درک بهتر این کارآمدی، توجه کنید که در مورد شخصیت ترامپ و بحران حزب جمهوریخواه مطالب زیادی گفته شده و بسیاری او را با هیتلر مقایسه کردهاند (از جمله اینجا). در آلمان پایین کشیدن هیتلر به نابودی کل آلمان منتهی شد(سوای بیشتر اروپا!). در آمریکا، به خاطر هجوم تعدادی از طرفداران ترامپ به جلسه کنگره که بعضی هم مسلح بودند احتمالا ۳ تا ۵ نفر از همین طرفداران کشته شدهاند. (لازم به تذکر نیست که در همین مدت اخیر شاید صدها تظاهرات و جلسه دادگاه و بحث تلویزیونی در مورد تقلب در امریکا بدون هیچ مانعی برگزار شده است که خود عیار خوبی برای سنجش ادعاهای اصحاب استبداد در ایران است.)
اما فارغ از پاسخ به ترّهات تندروهای وطنی، پرسشی مهیب مقابل دموکراسی آمریکایی و بقیه مردم سالاریها در دنیا وجود دارد که چرا باید فردی نظیر ترامپ بتواند تا این مرحله از قدرت صعود کرده و تا همین مقدار خسارت به کشور وارد کند؟ بعضی از سرنخهای این پرسش شاید برگردد به سویههای الیگارشیکتر نظام سیاسی آمریکا که بعد از آمیختن با نابرابری اقتصادی، به بروز نوعی خشم تودهای دامن زده که پوپولیستهای فرصت طلبی چون ترامپ میتوانند با موج سواری روی آن، از نردبان دموکراسی بالا بروند. به هر روی به نظر میرسد پوپولیسم تهدیدی جدی برای مردمسالاریست و البته سایه آن از سر ایالات متحده فعلا دور شده.
-------------
پانوشتها:
